مسئله «نتیجه گرایی یا تکلیف گرایی» از دیر باز محل بحث فیلسوفان اخلاق بوده است که امروزه آن را در مبحث اخلاق هنجاری از فلسفه اخلاق مورد بررسی قرار می دهند.

بحث بر سر تکلیف گرایی یا نتیجه گرایی به این شکل نظری که در شاخه از علم اخلاق مورد بحث قرار گیرد در بین مسلمین از قدمت زیادی برخوردار نیست. گرچه در پراکنده و مختصر به آن پرداخته شده است. برخی معتقدند که پرداختن به این مسئله به این صورت مشخص، از غرب آغاز شده است.

نتیجه گرایی:

در این دیدگاه، که افرادی همچون هابز و ماکیاولی بدان معتقد بودند، نتیجه عمل حایز اهمیت است و فعل و نیت فی النفسه اصالت ندارد. ملاک ارزشمند بودن عمل از دیدگاه آنها رسیدن به نتیجه مطلوب است. بر این اساس هر مکتب یا هر گروه نتیجه گرا، ارزش را در لذت، قدرت، فضیلت، مدارا، و یا خیر و شر تعریف کردند و آن را ملاک نتیجه گرایی قرار دادند. در نگرش نتیجه گرا چون فعل و نیت در برابر نتیجه فاقد اصالت است، پس انجام هر عملی نه تنها مجاز شمرده می شود بلکه ضروری است. لذا جمله «هدف وسیله را توجیه میکند» شعار این دسته قرار گرفت. این جمله مشهور سیاسیون را مخاطب ویژه خود قرار می دهد که برای برای رسیدن به هدفشان (قدرت یا ثروت یا ...) از هر دروغ و خیانتی و فریبی که می توانند استفاده کنند.

با ورود اندیشه های غربی به سرزمین های متاسفانه برخی از روشنفکران قایل به نتیجه گرایی شدند و عنوان کردند که اگر انسان دارای هدف مقدسی باشد برای رسیدن به آن حتی مجاز به استفاده از اهداف نامقدس و غیر اخلاقی است. البته این دیدگاه پیش تر در غرب نیز و جود داشت و رابین هود وار عمل کردن را توصیه می کردند که برای کمک به نیازمندان(هدف) می شود از اغنیا دزدی (وسیله) کرد.

تکلیف گرایی:

نگرش نتیجه گرایی دارای مخالفین بسیار علی الخصوص در جوامع مسلمان است. مخالفین این نظر نقد خود را چنین مطرح می کنند که هدف مقدس نمی تواند از وسیله نامقدس زاییده شود و ناپاکی وسیله به هدف سرایت می کند. بر اساس این مبنا اعلام کردند که «هدف وسیله را توجیه نمی کند.»

البته از دیدگاه اسلامی جمله فوق نلقص و شکل صحیح آن بدین صورت است که «هر هدفی هر وسیله ای را توجیه نمی کند.» برای مثال در اسلام کشتن یک انسان حرام و عملی قبیح محسوب می شود. اما در جنگ های شکل گرفته علیه مسلمین خون هزاران مشرک ریخته می شود. و یا به طور مثال هر مکتبی تصدیق میکند که کشتن مهاجم برای دفاع از جان خود عملی به جا است.

شاید بتوان کانت را معروف ترین چهره تکلیف گرای غرب دانست. وی ملاک ارزشمند بودن عمل را وجدانی بودن آن عمل و فارق از نتیجه اش معرفی می کند. تکلیف گرایان معتقدند که کار را باید به خاطر ارزشش انجام داد نه چیز دیگر. بنابراین نتیجه اصالتی ندارد.

دیدگاه اسلام درباره تکلیف یا نتیجه گرایی:

علی رقم قرابت هایی که دیدگاه تکلیف گرایان با اسلام دارد، دارای تفاوت هایی نیز هست:

1- ملاک ارزش گذاری افعال در اسلام رضای خداست نه وجدان اخلاقی

2- اسلام در جز تکلیف گرا و در کل نتیجه گراست. بدین معنی:

اهداف اسلام به هدف اصلی و هدف میانی تقسیم بندی می شود. هر هدف میانی واسطه ای برای رسیدن به هدفی بالاتر است و این به صورت یک سلسله ادامه دارد تا به هدف اصلی برسد و هدف اصلی هدفی است که انسان آن را برای خودش بخواهد نه به خاطر هدفی دیگر. به طور مثال چنانچه فردی تصمیم به زیارت امام رضا (علیه السلام) داشته باشد باید هزینه سفر را تأمین کند، بلیط اتوبوس تهیه کند و به سمت مشهد برای زیارت حرکت کند. تهیه بلیط که خود هدفی کوتاه مدت است وسیله ای است برای رسیدن به مشهد.بنا براین تهیه بلیط یک هدف میانی است.

در اسلام تمامی امور و اهداف انسان ذیل یک هدف شکل می گیرد. که آن رضای خداست. یعنی در تمام مراحل زندگی فرد مومن موحد باید رضای خدا مبنای عمل و تلاش فرد قرار گیرد. چنانچه فرد پس از تلاش به یکی از اهداف میانی نرسد به رضای الهی خواهد رسید. «و مَن یَخرُج من بَیتِهِ مُهَاجِراً اِلَی اللهِ و رَسولِه ثم یُدرِکهُ المَوتُ فَقَد وَقَعَ اَجرُهُ عَلَی الله»

پس در اجزاء و اهداف خرد فرد مومن در پی انجام تکلیفی است که نتیجه کلی را برای وی به دنبال داشته باشد.

واضح است که استفاده از هر وسیله ای رضای الهی را در پی نخواهد داشت.

3- برخلاف نظر تکلیف گرایان غربی، در اسلام اهداف میانی نیز اهمیت دارند. یعنی اسلام هم به نتیجه بها داده است و هم به نیت وعمل.

چنان که امام خامنه ای (حفظه الله) می فرماید: «تکلیف گرایی معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجه  ى مطلوب، بر طبق تکلیف عمل کند؛ برخلاف تکلیف عمل نکند، ضد تکلیف عمل نکند، کار نامشروع انجام ندهد؛ والّا تلاشى که پیغمبران  کردند، اولیاى دین کردند، همه براى رسیدن به نتائج معینى بود ؛ دنبال نتائج  بودند. مگر می شود گفت که ما دنبال نتیجه نیستیم؟ یعنى نتیجه هر چه شد، شد؟  نه. البته آن کسى که  براى رسیدن به نتیجه، برطبق تکلیف عمل میکند، اگر یک وقتى هم به نتیجه  ى مطلوب خود نرسید، احساس پشیمانى نمیکند؛ خاطرش جمع است که تکلیفش را انجام داده  . اگر انسان براى رسیدن به  نتیجه، بر طبق تکلیف عمل نکرد، وقتى  نرسید، احساس خسارت خواهد کرد؛ اما آن که  نه، تکلیف خودش را انجام داده، مسئولیت خودش را انجام داده، کار شایسته و  بایسته را انجام داده است و همان طور که قبلاً گفتیم، واقعیتها را ملاحظه  کرده و دیده است و بر طبق این واقعیتها برنامه  ریزى و کار کرده، آخرش هم به نتیجه نرسید، خب احساس خسارت نمیکند؛ او کار خودش را انجام داده. بنابراین، این که تصور کنیم تکلیف  گرائى معنایش این است که ما اصلاً به نتیجه نظر نداشته باشیم، نگاه درستى نیست.»

راه های کشف تکلیف:

باید توجه نمود که تکلیف در هر زمان برای هر فرد ممکن است متفاوت باشد. یکبار تکلیف صلح حسنی است و یکبار قیام حسینی.

این سؤالی اساسی است که راه کشف تکلیف چیست؟

1- عقل؛ به عنوان اصلی ترین منبع معرفتی انسان که حتی کلام وحی و معصومین نیز با آن قابل درک است و همچنین در دین برتعقل بسیار تأکید شده است.

2- کلام وحی و معصومین؛ که با عقل مکمل یکدیگرند.

3-تقوا؛ «اِن تَتَّقوا الله یَجعَل لَکُم فُرقاناً» پس هر کس که تقوا داشته باشد خدا وسیله تشخیص حق از باطل را به او عطا می کند.

4- پیروی از ولی؛ تبعیت از ولی در عین اینکه یک تکلیف است، یکی از راه های کشف سایر تکالیف است.در واقع فرد ولایتمدار تمام اعمالش باید نسبت به ولایت سنجیده شود. همانگونه که بیان شد خواست و رضای الهی مبنای کشف تکلیف است. و خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید: «اَطِیعُوا الله وَ اَطِیعُوا الرَّسولَ و اُولِی الاَمرِ مِنکُم» و حضرت ولی عصر (عج) می فرمایند: من حجت خدا بر راویان حیث(فقها) هستم و آنان حجت من بر شما.

5- تاریخ؛ به عنوان منبعی آموزنده که امام علی (علیه السلام) مطالعه و عبرت گیری از آن را به فرزندش امام حسن(علیه السلام) و در واقع به شیعیان توصیه کردند همچنین قرآن کریم در مورد پند گرفتن از تاریخ می فرماید:

6- مشورت؛ با توجه به آیه «و شاور هم فی الامر» و توصیه های ائمه اطهار (ع) و با توجه به توصیه امام خامنه ای (ولی) به استفاده از خرد جمعی

7- توکل و توسل؛ راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش.