در پردیس دانشگاه رازی که راه می روی اشیائی عجیب و غریب می بینی که ساختمان نیمه تمام نام دارد. البته نام بهتری نیز می توان بر آن ها گذاشت؛ «پول یا مفت دور ریخته شده». واقعاً بودجه ای که  برای دانشگاه بیاید و سودی از آن به دانشجو نرسد چه تفاوتی با پولی دارد که بلا استفاده مانده است.

این است وضعیت دانشگاه ما! هزینه می شود؛ اما برای که و برای چه؟ نمی دانم.

و کاش این هزینه ها تنها بلا استفاده و بی فایده می ماند. بی فایده مانده که هیچ؛ حاصل آن اشیائی بی روح، زشت و خشن شده که برای دانشجویی که هر روز آن ها را می بیند جز خستگی فکری چیزی به ارمغان نمی آورد. بعد می گویند چرا دانشجویان حالی برای پژوهش ندارند. آن وقت دانشجو مقصر می شود و تمامی چوب ها بر سر او شکسته می شود. چرا؟ چون دانشجویان تنبل شده اند. و کسی نیست بپرسد که چرا دانشجویان (به قول شما) تنبل شده اند.

دانشجویی که از آینده خود تصویر روشنی ندارد، در زمان حال نیز زیبایی را در دانشگاه خود نمی بیند.

دانشجویی که وقتی در محیط دانشگاه راه می رود سازه های زشت و خشن می بیند و علف های هرز خشکیده و زمین های سنگلاخ و زباله هایی که در مسیر پراکنده شده اند و راه ناهموار و و و، چه انتظاری هست که طراوت روحی داشته باشد؟ و وقتی نشاط روحی نباشد، چه انتظاری هست که پویایی و تحرک پس از آن باشد؟ اصلاً مگر دین ما در مورد زیبایی محیط نگفته است.

البته مسئله بلا استفاده ماندن هزینه های صرف شده، فقط زشتی محیط نیست. این میلیارد ها تومان هزینه ای که صرف پروژه های راکد شده است، اگر پای یک یا دو پروژه صرف می شد و آن ها به اتمام می رسیدند، امروز حداقل نتیجه آن را می دیدم. اگر دانشکده برق افتتاح شده بود، پژوهش های بیشتر و کیفی تری در حوزه مهندسی برق صورت می گرفت. اگر دانشکده مهندسی نفت افتتاح شده بود، نه تنها پژوهش های بهتری در این حوزه انجام می گرفت؛ بلکه چنین دانشکده ای می توانست با پالایشگاه نفت کرمانشاه ارتباط عمیق تری پیدا کند و ارتباط صنعت با دانشگاه(که امروز حلقه مفقوده چرخه علم در ایران است) رقم بخورد. اگر ساختمان امور فرهنگی بالای خوابگاه ها آماده می شد، دانشجویان می توانستند که از ساعات شبانگاهی خود بهره ی بهتری ببرند. نه آنکه آن را به بطالت بگذرانند.

واقعاً جای این سؤال مطرح است که اگر مسئولین این هزینه ها را از جیب خودشان داده بودند، آن ها را این چنین مدیریت می کردند؟؟؟

فرض کنید یکی از مسئولین دانشگاه شروع به خانه سازی کند. وقتی که کار خانه به نیمه رسید، آن را رها و شروع به ساخت آپارتمانی در نقطه ای دیگر نماید. پس از مدتی آپارتمان را نیز نیمه کاره رها و ساخت ساختمان دیگری را آغاز کند. و ... این چنین روندی با کدام عقل سلیم سازگار است؟ خوب وقتی مسئولین برای خودشان چنین نمی کنند، چرا در دانشگاه این گونه مدیریت می کنند؟ مگر نه آنکه مسلمان باید برای بیت المال دلسوزتر از مال خویش باشد؟

ای آنکه به اقبال تو در عالم نیست / گیرم که غمت نیست، غم ما هم نیست