بیش از یک سال از تشکیل دولت یازدهم می گذرد و در این مدت هر گروه از رهگذر فکر یا سلیقه‌ی خود به تحلیل رفتار دولت و موضع‌گیری درباره‌ی آن پرداخته است. این مدت به عنوان نخستین سال از عمر دولت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، چون رویکردها و تجربیات این دولت بر ادامه‌ی راه آن تاثیر بسزایی دارد. به ویژه که دولت حجت الاسلام و المسلمین دکتر روحانی به علت نداشتن برنامه‌ای جامع در ابتدای کار، پس از تشکیل شروع به بررسی، تحقیق و برنامه‌ریزی نموده است.

کلید روحانی

لذا این یک سال را می‌توان سالی بر شمرد که در طی آن، نگاه دولت و رییس آن به واقعیات نزدیک‌تر شده است. تغییر برخی از مواضع دولتمردان در مورد مسایل داخلی و خارجی گواه همین مسئله است. بنابراین شاید بتوان سال دوم فعالیت این دولت را، هم ارز با اولین سال فعالیت دولتی با برنامه به شمار آورد.

ادبیات دولت
مشخصا دولت از جوانب مختلف تحت فشار قرار دارد. و همین مسئله موجب تغییر در مواضع آن می‌شود. این فشارها از یک سو از جانب غربی‌ها بر دولت وارد می‌آید که مصداق اَتَمِ آن مذاکرات 1+5 است. مذاکراتی که در آن نه تنها پای از مسایل هسته‌ای فراتر گذاشته شده‌است و به سیستم‌های دفاعی ایران، مسئله جبهه مقاومت در منطقه، سیاست‌های اقتصادی دولت و ... پرداخته می‌شود بلکه با اعمال تحریم‌های جدید هر روز فشارهای جدیدی را بر دولت تحمیل می‌کنند. از سوی دیگر فشار‌هایی است که از داخل کشور بر دولت وارد می شود. مانند سهم‌خواهی جریانات حامی حجت الاسلام روحانی در انتخابات 92 و فشار به دولت برای دستیابی به مطالباتی غیرقانونی. همچنین دولت کنونی در داخل با فشار افکار عمومی و منتقدان سیاست‌هایش نیز مواجه است که کار را برایش سخت‌تر می کند.
البته دولت نیز در برابر این فشارها واکنش هایی را از خود بروز داده است. برای مثال تغییر جزیی لحن برخی از دولت مردان در برابر بیگانگان و توهین به منتقدان از جمله‌ی این واکنش‌ها است. در این بین ادبیاتی که دولت در برابر منتقدان پیش گرفته است (مانند بی‌سواد خواندن منتقدان، دعوت منتقدان به جهنم، اینکه افراد معمولی جامعه مانند لبو فروشان و رانندگان تاکسی حق انتقاد از دولت را ندارند و ...)، برای افکار عمومی جامعه‌ی ما یادآور ادبیات دولت پیشین است. علاوه بر این سیاه‌نمایی دولت فعلی از عملکرد دولت قبلی (مانند سایر دولت‌ها که همین کار را نسبت دولت‌های پیش از خود انجام داده‌اند و متأسفانه به رسمی غلط در عرصه سیاسی ایران تبدیل شده است) بر ضعف‌های ادبیات دولت امید می افزاید.

عملکرد دولت
با نگاهی به عملکرد دولت در یک سال گذشته می‌توان بهترین وزارتخانه دولت را وزارت بهداشت و درمان به حساب آورد. چرا که این وزارتخانه علاوه بر تعامل مثبت با مجلس و انتخاب‌های فرا جناحی، توانست به وعده بیمه سلامت اجتماعی به خوبی جامه عمل بپوشاند. همچنین توجه دکتر قاضی‌زاده، به اقشار محروم و مستضعف را باید به محسنات وزارت بهداشت افزود. نقطه مثبت دیگر دولت یازدهم، ادامه دادن سفرهای استانی است. این مسئله علاوه بر شتاب‌دهی به حل مشکلات، موجب دلگرمی مردم مناطق مختلف کشور خواهد شد. نکته‌ی مثبت دیگر دولت حجت الاسلام روحانی، رابطه حسنه با رهبر معظم انقلاب است که موجب حظ بردن ملت ایران و حتی سایر مللی که نگاه به ایران دارند، می‌شود. البته متقابلاً مقام معظم رهبری نیز دولت را از حمایت‌ها و نصایح خود بهرمند می‌سازد و برای آگاه‌سازی جامعه به دولت آزادی عمل می‌دهد.
شاید بتوان بزرگ‌ترین نقطه ضعف دولت تدبیر را تناقض میان حرف و عمل آن دانست. برای مثال درست پس از آنکه رییس جمهور از خزانه خالی دم می‌زند، توسط همسر ایشان جشنی میلیاردی برگزار می‌شود و یا در شرایطی که مردم به انصراف از یارانه دعوت می شوند، مردم از یارانه بگیر بودن شخص رییس جمهور تا به آن روز خبردار می شوند. ویا وزیر ورزش و جوانان در جمع کشتی‌گیران ملی پوش در حالی از خزانه خالی دم میزند، که چندی پیش خبر کمک میلیاردی دولت به باشگاه‌های استقلال و پیروزی منتشر شده‌است. این چنین رفتارهایی موجب یأس مردم از دولت امید می‌شود. همچنین برخورد با منتقدین، توقیف نشریات، فیلتر کردن خبرگزاری‌های منتقد، منع نقد پرونده کرسنت و ... ضمن سر دادن شعار آزادی بیان از سوی دولت از جمله تناقضات رفتاری دولت است.
علاوه بر این یکی از جدی‌ترین نقدهای مطرح شده نسبت به دولت این است که هنوز دولت تدبیر کاری جدی را در حوزه‌ی اقتصاد شروع نکرده است و مردم نه نتها تا 100 روز اول بلکه پس از یکسال نیز تغییر چندانی را حس نکرده‌اند. درحالی که رییس جمهور در تبلیغات انتخاباتی ملاک گرانی و تورم را نه آمار بلکه جیب مردم معرفی می کردند این روزها برای اینکه بگویند وضع اقتصادی بهبود یافته به آمار و ارقام خودشان متوسل شده‌اند. مضاف بر این‌ها، با روی کار آمدن دولت تدبیر در برخی از بخش‌های اقتصادی و عمرانی مانند مسکن مهر که قبلا فعال بودند، شاهد رکود هستیم. شاید بتوان علت تخلف دولت از وعده ارائه‌ی گزارش‌های 100 روزه را در راستای همین کم کاری‌ها قرار داد. جلوگیری از کاهش قیمت دلار و توزیع نامناسب سبد کالا و ... را نیز می توان در لیست ضعف‌های اقتصادی دولت قرار داد. البته باید عنوان داشت که بیشتر ضعف‌های دولت عمداً صورت نمی‌گیرد بلکه توان اجرایی دولت بالاتر از این نیست. علت این امر میانگین سنی بالای دولت و حلقه محدود مدیران(برای مثال ببینید که در این یکسال آقای نجفی در چند پست قرار گرفته و یا آقای ترکان ابوالمشاغل دولت چند سمت دارند، و یا حلقه محدود مدیران ارشد وزارت علوم و ...) و ضعف نظری دولت است.
در حوزه روابط خارجی نیز، بالاترین مقام وزارت خارجه، وقتی را که باید به مدیریت دستگاه دیپلماسی ایران اختصاص دهد، برای مذاکره با کارشناسان غیر هم رده با وی قرار داده است. این مذاکرات با تمام امتیازات داده شده تاکنون نه تنها نتیجه‌ای چشم گیر و یا حتی ملموس در بر نداشته، بلکه تحریم‌ها علیه ایران رو به فزونی نهاده است. شاید به علت همین رها کردن مدیریت دستگاه دیپلماسی و مذاکره با چند کشور محدود باشد که سیاست منطقه ای دولت رو به ضعف نهاده است.
در حوزه فرهنگ نیز اقدامات و سیاست‌های دولت تاکنون به گونه‌ای رقم خورده است که رهبر معظم انقلاب فرمودند:« امیدوارم که مسئولین فرهنگی توجه داشته باشند که چه می کنند. با مسائل فرهنگی شوخی نمی‌شود کرد، بی‌ملاحظگی نمی‌شود کرد» به علت اهمیت بحث فرهنگ در اینجا از بررسی سیاست‌های دولت در این حوزه صرف نظر می‌کنیم و ان‌شاء‌ا... در مقاله ای مبسوط به آن خواهیم پرداخت.

سخن پایانی آنکه، گره زدن تمامی مشکلات داخلی به خارج از مرزهای ایران و نگاه به دستان بیگانگان برای رفع مشکلات امری غلط است. اگر دولت، خود را دولت تدبیر می‌نامد پس باید برای حل مشکلات تدبیر کند. و تدبیر در جایی معنا میابد که محدودیت وجود دارد. دولت فعلی برای حل مشکلات کشور باید بیشتر نگاهش را معطوف به استعدادهای داخلی کند. این نکته‌ای کلیدی است که همواره در تاریخ ایران اثبات شده است.

خدا آن ملتی را سروری داد
که تقدیرش به دست خویش بنوشت