فقط صورتشان نسوخت. بلکه دل ما هم سوخت وقتی که از ماجرای اسید پاشی های اصفهان آگاه شدیم. اسید پاشی هایی که آینده ی حداقل 4 نفر را تغییر و فضای روانی کشورمان را تحت تأثیر قرار داد. و اسف بار تر اینکه در هیاهو های روزهای اخیر، مانند همیشه برخی از جریانات، برای ماهی گرفتن از آب گل آلود آن قدر مسئله را سیاسی کردند که قربانیان این حادثه به فراموشی سپرده شدند.


در این مدت هر جریان و گروهی ماجرا را به نوعی تفسیر کرد. و بعضی از گروه ها، گروه های دیگر را مسبب این ماجرا دانستند. عده ای این حادثه را کار صهیونیسم اعلام کردند و برخی از جریانات تلاش کردند که مسئله را به دین گره بزنند و گروه های مذهبی را مقصر آن معرفی کنند.


 شایعات و فشاسازی ها:


در این میان سکوت رسانه ملی کما فی السابق بر ابهامات ماجرا افزود و باب شاخ و برگ دادن ها، قضاوت ها و شایعه پراکنی های گوناگون را باز گذاشت. تا جایی که سیل اخبار غیر رسمی در فضاهای مجازی به راه افتاد.


با اینکه آمار رسمی و معتبر، تعداد قربانیان این جنایت را 4 نفر اعلام کرده بود، آمار غیر رسمیِ تعداد قربانیان تا 15 نفر هم رسید. آماری که تا کنون واقعیت آن در هیچ جا اثبات نشده است و بیمارستان های اصفهان نیز در این مدت چنین تعداد سوختگی شیمیایی را ثبت نکرده اند.


از سوی دیگر برخی از رسانه ها ماجرا را به سایر شهر های ایران تعمیم دادند و عکس هایی از مادر و دختری که در مشهد قربانی اسید پاشی شده بودند را منتشر کردند. اما پس از چندی  مشخص شد که عکس ها متعلق به 3 سال قبل بوده است.


حتی برخی در شبکه های اجتماعی اخباری را منتشر کردند مبنی بر اینکه اسید پاش ها در لباس مأمورین ادارات آب و برق و گاز و... درب منازل به اسید پاشی می پردازند.


 

چه جریانات یا گروه هایی از این ماجرا سود می برند؟


مسلم این است که جریانات مذهبی به چند دلیل از این اتفاق بهره ای نمی برند.  اول) چنین اقدامی خلاف دین(منکر) است و با انجام منکر نمی توان جلوی منکر را گرفت.  دوم) چنین اقدامی جنبه ی ضد تبیلغی دارد و هیچ عاقلی برای تبلیغ دینش چنین رفتار هایی را انجام نمی دهد.  سوم) دلیلی ندارد، در حالی که طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر در مجلس در حال بررسی است، این اقدام از سوی جریانات مذهبی صورت بگیرد.  چهارم) یکی از قربانیان این جنایت خانمی چادری بوده است.  پنجم) هیچ جریان اسلامی واقعی از ایجاد چالش برای نظام جمهوری اسلامی (ولو کوتاه مدت) استقبال نمی کند.


البته برخی از رسانه ها با اشاره به بیانیه های انصار حزب الله، این گروه را مسبب این رخداد معرفی می کنند. در حالی که در بین اقدامات این گروه، علی رغم برخی از تندروی ها(به نظر نگارنده)، چنین اقدامی سابقه ندارد. خمچنین هرگز این گروه مدعی چنین چیزی نبوده اند.


علاوه بر این بعضی از رسانه ها مستقیم و یا غیر مستقیم این حادثه را نتیجه ی خطبه های ائمه جمعه شهر های مختلف می دانند. و برای نمونه به جملاتی نظیر “تذکر لسانی دیگر کافی نیست” و “مردم وضعیت فرهنگی فعلی را تحمل نخواهند کرد” اشاره می کنند. در حالی که اولاً این جملات به هیچ وجه لزوم اجرای اقدمات افراطی را بیان نمی کند. و ثانیاً رسانه های کذایی با حذف سایر بخش های سخنان ائمه جمعه به تحریف موضوع پرداخته اند. در حالی که در سخنان ائمه جمعه جملات فوق مکمل مطالبه از ارگان های ذی ربط برای ورود به مسئله امر به معروف و نهی از منکر است.


برای اینکه دریابیم چه گروه هایی از این ماجرا سود بردند باید ببینیم چه استفاده هایی از این اتفاق شده است.


1) همانگونه که بیان شد مسئله اسید پاشی توسط برخی به امر به معروف و نهی از منکر گره زده شد. و در این مدت تلاش شد تا چنین نشان داده شود که این رفتار یک رفتار مذهبی (از نوع اسلام اجتماعی) بوده است. طبیعتاً کسانی این خط را دنبال می کنند که با احکام و آموزه های اجتماعی اسلام سر ستیز دارند. کما اینکه در این مدت نیز سکولار ها بیشترین مانور را در این موضوع داشتند.


2) از جمله نتایج این رخداد زیر سوال بردن امنیت در ایران است. آن هم در شرایطی که ایران به عنوان امن ترین کشور منطقه شناخته می شود. نا امن جلوه دادن ایران مسئله ای است که اپوزسیون های نظام و برخی کشور های بیگانه از آن سود می برند.


3) نکته دیگر دو قطبی افراط و اعتدال است که البته تلاش جدی برای شکل دادن به آن دیده نشده است. اما شاید بتوان نامه ی جوانان اصلاح طلب اصفهان به روحانی و برخی از شعار های مطروحه در تجمعات را در این پازل بررسی کرد.



اسید پاشی، حرکتی فردی یا سازمان یافته؟


آنچه که در بالا مطرح شد مسئله سود بردن برخی از جریانات و گروه ها (فارق از آن که چه کسانی این واقعه را رقم زده اند) بود، اما این سوال باقی است که آیا این جنایت به صورت فردی رقم خورده و رسانه ها از آن بهره برداری خود را کرده اند یا از ابتدا سازمان دهی شده بوده است؟


پاسخ به این پرسش کار ساده ای نیست. به تجربه ثابت شده است که اگر عامل این جنایت را هم دستگیر کنند یا انگیزه ی آن را فردی و یا عامل آن را وابسته به سرویس های بیگانه اعلام می کنند.


اما نکاتی وجود دارد که می تواند این فرضیه را تقویت کند که اسیدپاشی اقدامی سازمان یافته بوده است.


باید توجه داشت که سکولار های داخلی، اپوزسیون های نظام و سرویس های بیگانه بسیار به یکدیگر قرابت دارند و در موارد زیادی با هم همکاری داشته و دارند. نکته حائز اهمیت وجود انگیزه کافی در این گروه ها برای تخطئه ی دین، ایجاد چالش برای نظام اسلامی و بد نام کردن آن است. علاوه بر این، جریان فوق برای بهره برداری از انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان پیش رو نیاز به فضا سازی در سطح جامعه ایران دارد تا بتواند نگاه مردم را به نظام و گروه های مذهبی بدبینانه کند. همچنین آنها با تخریب احکامی مانند امر به معروف و نهی از منکر می توانند نسخه خودشان از دین را راحت تر به مردم عرضه کنند و برای شعار هایی که بیان کننده تسامح و تساهل و کثرت گرایی و... است ساده تر طرفدار جلب کنند.


نکته حائز اهمیت دیگر این است که سابقه فضاسازی و ایجاد چالش توسط همین جریان با استفاده از چنین اقداماتی وجود داشته است نظیر قتل های زنجیره ای، ترور کور بعضی از شخصیت ها و ... البته این نیز قابل تأمل است که چرا این اقدامات همواره در دوران اصلاح طلبان رخ می دهد.


در هر صورت نباید حال قربانی های این اسید پاشی سیاسی را فراموش کرد. شاید این روز ها تاریک ترین روز های عمرشان باشد.