در این یک سال که از رییس جمهور شدن شیخ حسن روحانی می گذرد، آنقدر فضا روحانی شده که همه جا حرف از بهشت و جهنم است.
و در این فضا بعضی ها هی غصه مردم را می خورند. کاری ندارند و فقط غصه می خورند. غصه ی دین مردم را می خورند. این ها را خود شیخ گفته بود. فکر کنم که فضا روی او هم تأثیر گذاشته است و دارد غصه می خورد. حتی هفته پیش کارش از غصه خوردن گذشت و یکدفعه عصبانی شد.
چند وقت قبل تر گفته بود مردم را نباید به زور به بهشت برد. اما فکر کنم که می خواهد بهشت را به زور برای مردم بیاورد. احتمالاً شیخ چنین می اندیشد که راه بهشت از توافقنامه می گذرد. خیال نکنید که شیخ به مخالفین توافقنامه فحشیده است. بیانش بیانی فرا فلسفی بوده. منظورش این بود که هرکس به سوی بهشت نرود لاجرم به جهنم می رسد. پس شیخ غیر مستقیم مردم و حتی منتقدانش را به بهشت دعوت کرده است. به زور نه ها، به دعوت. هرکس هم قبول نکند، به جهنم.
البته بدانید که جهنم خیلی هم بد نیست. چرا که برخی از هنرمندان ارزشی آنجا هستند. قبول ندارید؟ ... به جهنم.
هنرمند که ارزشی و غیر ارزشی ندارد، همه ی هنرمندان با ارزش اند. اما در عالم سیاست قضیه فرق می کند. منتقدین بی ارزش اند. چیز بی ارزش را هم که به بهشت نمی برند، یا بهتر بگویم بهشت را برایش نمی آورند. هر کس که بی ارزش است، به جهنم.
شما برای رسیدن به بهشت شیخ باید یا سکوت کنی یا تأیید. ماجرای موسی(ع) و خضر(ع) را به خاطر ندارید؟ آنقدر حضرت موسی (ع) سوال کرد و اشکال تراشید تا از نعمت خضر(ع) محروم شد. بنابراین شما هم باید سکوت کنید. اگر هی سوال و نقد کنید و اشکال بگیرید از نعمت شیخ برای دور آینده ریاست جمهوری محروم می شوید.
ببینید چه نعمتی است شیخ! از وقتی که آمده، اوضاع دارد بهتر و بهتر می شود. رشد اقتصادی اصلاً متوقف نشده است و اقتصاد با شاخص قیمت ها دارد بیشتر و بیشتر می شود. این را جیب مردم خوب می فهمد. سیاست خارجی را هم نگاه کنید. زبان، زبان تکریم شده است، نه تحریم. اگر هم سیاست مداران آمریکایی به ایرانی ها توهینی می کنند، چندین مورد است. همه ی مردم آمریکا که توهین نمی کنند. فقط سیاستمدارانش هستند که بد و بی راه به ما می گویند. مهم این است که اگر آنها فحش هم دادند ما به آنها "با هوش و مؤدب" بگوییم و به آنها پرخاش نکنیم. چرا که آنها هم با توافقنامه به شدت موافقند. در عوض مسئولین ما می توانند به منتقدان توافقنامه در داخل هر چه خواستند فحش دهند. هر چه باشد منتقدان از خودمان هستند. اگر گوشت دولت را بخورند استخوانش را دور نمی اندازند. اما آمریکا فرق دارد چون برخی از مسوولینش سگ هستند و به استخان هم رحم نمی کنند. جدی می گویم. همین دیروز بود که در آمریکا در یک انتخابات شهرداری، یک سگ با اختلاف آراء بالا نسبت به رقبای انسانش پیروز شد. دموکراسی را ببینید! البته خیلی مطمئن نیستم که این را هم بشود دموکراسی نام نهاد. شاید بشود به آن داگوکراسی گفت. البته این اسامی مهم نیست. اصل مطلب مهم است. این که انتخابات در آمریکا چقدر آزاد است. و این افتخاری برای دولت ماست که با چنین کشوری مذاکره می کند.
هر کس که مخالف است به جهنم ...