اساسا توجه به یک شعار صرف کاری پوچ است. هر شعاری نیاز به تفسیر دارد. و بهترین مفسر هر شعار به شرط صداقت، صاحب آن شعار است.

می توان سخنرانی 1 فروردین هر سال را به عنوان بهترین تفسیر برای اسم گذاری آن سال نامید.

اما عجیب آنکه آقا کمترین حجم ممکن از بیاناتش را به تفسیر نام سال اختصاص داد. و این مورد کم نظیر بود. حتی گمان میکنم به مسئله نوروز بیشتر از همدلی با دولت پرداختند. تا جایی که اگر کسی بخواهد شیطنت کند(مانند شبکه های ماهوره ای) میتواند ادعا کند سخنرانی رهبر ناقض آن شعار بود. چرا که در همان سخنرانی ایشان نوک تیز انتقاداتش را به سمت دولت نشانه رفت(البته به شیوه خاص خود). این مسئله با باز خوانی بیانات بزرگوار کاملا هویدا خواهد بود.

هر عاقلی این سوال را از خود خواهد چرا آقا اینگونه رفتار کردند؟

بنابراین ذکر چند نکته لازم است:

1- لوث نشدن شعار های اقتصادی:

چندین سال است که ولی جامعه هر سال شعار اقتصادی سر می دهد و مسیر را اقتصاد نشان می دهد. و هر ساله توجهی که باید و شاید چه از سوی مسوولین و چه مردم به مسئله صورت نمی گیرد. لذا پرداختن به مسئله اقتصاد در قالب شعار معقول نبود. و این در حالی است که آقا در حرم رضوی وضعیت اقتصاد مملکت را عرصه کارزار و جنگ معرفی کردند و اعلام نمودند که هر کس که در این عرصه به کشور و اقتصاد کشور کمک کند جهاد کرده است. بنابر این می توان این نتیجه را گرفت که اصلی ترین مسئله کشور کماکان اقتصاد است.

2- شعار سال مسیر است نه هدف:

آنچه که مهم است این است که همدلی با دولت مسیر است نه هدف. به این معنی که نیازی نیست که برای همدلی با دولت مانند یک هدف برنامه ریزی کرد. بلکه ما باید برای رسیدن به اهدافی که آقا مشخص کرده اند، در مسیر، مراقب باشیم که فضای تقابلی با دولت ایجاد نشود و بر تنور اختلافات ندمیم. و ملزومات این مسیر را عایت کنیم.

3- همدلی با دولت ارزشی ثانوی و وابسته دارد:

همانگونه که گفته شد همدلی با دولت مسیر است نه هدف. درواقع برای رسید به هدف است که باید این مهم را رعایت کنیم. از نظر ارزش گذاری اهداف مستقلا ارزش اولی دارد، و همدلی با دولت ارزشی ثانوی دارد که وابسته به اهداف و ارزش های دسته اولی است. بنابر این ممکن است که مسیر تغییر کند. چنانکه برای بنی صدر تغییر کرد.

4- مسیر راهبردی است:

همانگونه که ذکر شد این مسیر راهبردی است و با انحراف از آن از اهداف دور خواهیم افتاد.(جلوتر به چرایی راهبردی بودن اشاره می شود) به این دلیل است که حضرت آقا این مسئله را به عنوان شعار سال انتخاب کردند. پس به علت راهبردی بودن مسیر نمی توان پذیرفت که هر کس بنا به سلیقه شخصی تشخیص دهد که وقتش رسیده مسیر را عوض کند یا نه. تغییر این مسیر هم به دستان راهنما است.

 

و اماچرا راهبردی:

1- برنامه دشمنان و عدم شکل گیری دو دستگی بین مردم:

با تحلیل نام هایی که هر سال حضرت آقا برای آن سال انتخاب می کنند، به وضوح خواهیم دید که در غالب موارد، آن اسامی در تقابل برنامه های دشمنان انتخاب شده اند. لذا طبیعی است که بعضی از علل نام گذاری سال را در برنامه های دشمنان جستجو کنیم.

دشمنان صراحتاً بیان کرده اند که هدف از تحریم های هوشمند، تغییر نگرش مردم ایران به منظور رویارویی با نظام است. چنانکه آقا در حرم رضوی چنین می فرمایند: « دشمنان ما صریحاً می گویند که هدفشان از فشارهای اقتصادی یک هدف سیاسی است. هدف آنها این است که مردم ایران را در مقابل نظام اسلامی قرار بدهند؛ توجّه بفرمایید؛ البتّه بله، «مرگ بر آمریکا»، چون آمریکا آن عامل اصلی این فشارها است و خودشان هم اصرار دارند بر اینکه متمرکز بشوند روی اقتصاد ملّت عزیزما. هدفشان چیست؟ هدف این است که مردم را در مقابل دستگاه قرار بدهند؛ این را صریحاً میگویند که میخواهیم فشار اقتصادی بیاوریم تا وضعیّت مردم سخت بشود و مردم وادار به اعتراض بشوند در مقابل دولت و در مقابل نظام اسلامی.» بنابراین آقا در به کارگیری تاکتیک نرمش قهرمانانه راه ایجاد شکاف و دوقطبی بین مردم ایران را بست. اما در دوسال گذشته بسیاری از کسانی که ادعای پیروی از ولایت را دارند همراه با رهبر جامعه که چنین نرمشی را به خرج داد، از خود نرمشی به خرج ندادند. پس یکی از دلایلی که رهبر معظم انقلاب سال جدید را چنین نام نهادند این بود که راه شکاف بین توده های مردم بسته شود. البته برخی کوته بینانه همدلی و هم زبانی را تنها با دولت تفسیر کردند. درحالی که شأن بالاتر این شعار شامل همدلی و همزبانی نیمی از ملت با نیم دیگر آن که طرفدار دولت هستند، می شود.

2- در پیش بودن انتخابات:

امسال دو انتخابات در پیش داریم. بنا به تجربه وقتی یک جناح پس از مدتی طولانی در انتخاباتی پیروز می شود، آراء مردم را تا چند انتخابات پس از آن نیز جلب می کند. مضافاً اینکه دولت کنونی با سر دادن شعار های «نمی گذارند و همراهی نمی کنند و فشار می آورند و ...» به دنبال کسب کرسی های بیشتری در مجلس برای هم جبهه ای هایش خواهد بود. لذا اختلاف انگیزی با دولت آن ها را در رسیدن به هدفشان یاری خواهد کرد. به ویژه که دولت برای قانونی کردن توافق هسته ای به یک مجلس همراه و موافق نیاز دارد.

3- جلوگیری از ایجاد فاصله بیشتر بین دولت و انقلاب:

 دولت فعلی از لحاظ گفتمانی با انقلاب اسلامی اختلاف دارد. ایجاد فضای تقابلی بین و زد و خورد بین جبهه انقلاب و دولت موجب فاصله گرفتن هرچه بیشتر دولت از ما می شود. گذشته از اینکه همین مسئله موجب تلاش جریانات ضد انقلاب برای جذب دولتی ها و تأثیر گذاری بر آنها خواهد شد، هزینه های بسیاری را برای انقلاب رقم خواهد زد.

4- تلاش برای حل مشکلات و عمل به سیاست اقتصاد مقاومتی:

«همه‌ی دولتها دغدغه‌ی اصلی و اساسی‌شان حلّ مشکلات مردم است؛ البتّه ممکن است توانایی‌های مختلفی داشته باشند و همه در یک ردیف نباشند» آنچه که واضح است هر دولتی زیر نقد و فشار دچار مشکل می شود. الته توان دولت ها مختلف است. ظاهراً توان این دولت هم در اجرا و هم در انتقاد پذیری پایین است. پس در نقد هایمان باید توان دولت و شرایط کشور را هم در نظر بگیریم. از سوی دیگر بنا به بند بالا (سوم) اگر می خواهیم که بخش هایی از اقتصاد مقاومتی عملی بشود باید به همدلی با دولت بپردازیم.

5- مقاوت کشور های منطقه:

بنا به تجربیات شخصی که به صحبت با مردم سایر کشور ها پرداختم، مسلمانان به ویژه شیعیان جهان بشدت نسبت به ایران حساس هستند و بسیاری از آن ها مسایل ایران را به خوبی دنبال می کنند. دودستگی در داخل ایران موجب ایجاد یأس در جبهه مقاومت می شود. بنا بر این دمیدن بر تنور اختلافات نه تنها ها در ایران بلکه بر مردم کشور های منطقه نیز اثر گذار است. برای مثال مدتی در شبکه های اجتماعی توسط افرادی که خود را ارزشی تلقی می کردند جملاتی از رییس جمهور و جملاتی از رهبر که با هم در تضاد بودند پخش می شد. همین مسئله به ظاهر کوچک (با اینکه به زبان فارسی بود) باعث ایجاد نگرانی در بسیاری از مردم منطقه شده بود.