برخی انقلاب اسلامی را تنها برای آخرت و برخی آن را تنها برای دنیا می خواهند. برخی هم می خواهند که با انقلاب هم آخرت را بسازند و هم دنیا را. اصلش هم همین سومی است.

دسته اول را اکثراً کسانی تشکیل می دهند که فقر را تجربه نکرده و بچه شان یک شب گرسنه نخوابیده است. برای خرج درمان خانواده شان محتاج کسی نشده اند و... . این دسته هر بار که اسم انقلاب می آید فقط می فهمند  که مردم باید مقاومت کنند. اما چون خدشان مشکلات را تجربه نکرده اند هرگز با خود نمی گویند که مردم چگونه می خواهند مقاومت کنند. بنابراین تنها می خواهند مشت خود را بر دهان آمریکا بکوبند و جز این به چیز دیگری فکر نمی کنند.

دسته دوم یا دغدغه دین ندارند یا دین را هم برای دنیا می خواهند. اوج آمالشان نیز توسعه یافتگی است. آن هم چه توسعه ای؟ در توسعه آنها تنها کافی است که افراد ماشین لوکس سوار شوند، غذای خوشمزه بخورند و تفریح کنند. حالا اگر همین انسان با همجنس و یا با سگ همبستر شد اشکالی ندارد. اگر حجاب هم به خودش مربوط است. در واقع توسعه ای که اینان می گویند کاملاً مادی است. و برای رسیدن به این توسعه لازم باشد نوکری آمریکارا هم می کنند. اینان اساساً معتقدند که باید به کشور های توسعه یافته امتیاز داد و در برابر آن ها کوتاه آمد و اگر عزت ملی هم لکه دار شود چاره ای نیست.

و اما دسته سوم هم دین هم خواهند هم دنیا. اصلاً معتقدند که انسان دینمدار باید دنیایش را هم بسازد. البته می دانند که دینداری بی بها نیست. زحمت دارد. مقاومت دارد. و اکنون که حکومت اسلامی موجود است، حکومت علاوه بر اینکه  باید موانع رشد معنوی مردم را بردارد، باید دنیای مردمش را بسازد و فشار اقتصادی را از دوش آنان بردارد. اگر دنیای خارج کمک کرد با تعاملِ درست باید از این فرصت استفاده کنیم ولی اگر جهان درهایش را به روی ما بست نباید بشت درهای بسته آنها متوقف شویم. بلکه باید راه را در جای دیگری جستجو کنیم و از درون کشور خود به حل مشکلات بر آییم. در واقع این دسته می گویند که از آرمان هایمان کوتاه نمی آییم و در عین حال در انتظار این که کی دشمنان از ما راضی می شوند متوقف نمی شویم. به قول امام خمینی «در همه ممالک ‌هم به روی ما بسته بشود، در رحمت خدا به روی ما باز ‌است.»